به پایان رسیدیم اما نکردیم آغاز
فرو ریخت پرها نکردیم پرواز
ببخشای ای روشن عشق بر ما ببخشای!
ببخشای اگر صبح را ما به مهمانی کوچه دعوت نکردیم
ببخشای اگر روی پیراهن ما نشان عبور سحر نیست
ببخشای ما را اگر از حضور فلق روی فرق صنوبر خبر نیست
نسیمی گیاه سحرگاه را در کمندی فکنده ست و تا دشت بیداریش می کشاند
و ما کمتر از آن نسیمیم
در آن سوی دیوار بیمیم
ببخشای ای روشن عشق بر ما ببخشای
به پایان رسیدیم اما نکردیم آغاز
فرو ریخت پرها نکردیم پرواز.
دکتر شفیعی کدکنی
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, | 13:37 | من | نظر بدهید
.: Weblog Themes By Pichak :.